اونقده میریم که ساحل
از من و تو بشه غافل
قایقو با هم میرونیم
اونجا تا ابد می مونیم
جایی که نه آسمونش
نه صدای مردمونش
نه غمش، نه جنب و جوشش
نه گلای گل فروشش
مث اینجا آهنی نیست
پس ببین یادت بمونه
کسیم اینو ندونه
زنده بودیم اگه فردا وعده ی ما لب دریا
زنده بودیم اگه فردا وعده ی ما لب دریا ...
من هق هق ، تو منو گرفته بودی تو بغلت گریه . علیرضا منو نیگا میکرد با مهربونی، لباش میخندید چشاش گریه چه شبی بود. اون شب برای اولین بار باورم شد که تموم شده. عشقمون خیلی قشنگ بود . همه ی لحظاش خاطره بود . همه ش . حتی لحظه های انتظارشم ناب بود.
ما نباید دفن شویم