یا اینکه بدونن کامل به خواسته شون رسیدن
یا اینکه بدونن هیچ وقت به خواسته شون نمیرسن
+: پسره ی شغال . جا داشت بگم ... نخور
+: خیلی حال کردم با حرکتی که انجام دادی، بیشتر از یه ... نخور واسش زور داشت :دی
یا اینکه بدونن کامل به خواسته شون رسیدن
یا اینکه بدونن هیچ وقت به خواسته شون نمیرسن
+: پسره ی شغال . جا داشت بگم ... نخور
+: خیلی حال کردم با حرکتی که انجام دادی، بیشتر از یه ... نخور واسش زور داشت :دی
+: هی میگه دانشگات درپیته . فک میکنه دانشگاه ما خیلی آسون امتحان میگیره که من این مدلی درس میخونم :)))
این خنده ها موقع اعلام نتایج به گریه تبدیل میشه :دی
+: تا یه رب مونده به امتحان مطالب جدید میخوندم :دی
+: وقتی گفت یه ماه واسه امتحانات نیا با خودم گفتم چقد من حضور بی تاثیری دارم اینجا :دی
+: نگرونم که تو این شلوغیا گم باشی . . .
آز رایانه کوچک
بار گذاری
امروز مدیریت کیفیت و اخلاق . . . وه چقد سبک شدم . . .
+: امتحان اخلاق چقد آسون بود ، دیروز کتاب گیرم نیومد، سه سری تست زدم . یه غلط دارم فقط :)) به جاش طراح سوالای کیفیت عقده ای تماااااااااااام بود.
+: مادری داریم ما . . . صبح 8 و 10 و نیم امتحان داشتم. اخلاق که اصلا نخونده بودم. ساعتمو 5 صبح کوک کردم پاشدم باز خوابیدم گفتم گور بابای درس . یه رب به 7 پا شدم مامانم کلی سر و صدا که برو بخواب نمیذارم درس بخونی مریض میشی . بخواب 7 و نیم بیدارت می کنم. حالا فک کن که من اصلا کتاب اخلاق نداشتم ، کیفیتم 2-3 ساعت خوندم. بعد به من میگن تو چرا اینقد بی خیالی . . . میگن مادرو ببین دخترو بگیر؟ یه همچین چیزی . اینجور خونواده ی خونسردی هستیم ما :دی
خواستی اما نتونستی به این آسونی بری
دستت مال هر کی باشه چشمت دنبال من
هر نگاهت انگاری اسممو فریاد میزنه
حالا بگو کی دیگه اخماتو میگیره
با تو میخنده ، تب کنی واست میمیره
دست کی شبا لای موهاته
آره خودم نیستم ولی یادم که باهاته . . .
+: اس ام اس دادم آدرس جدید آرایشگاه خواهرتو واسم بفرست. زنگ زده میگه شما خودتون خوشگلین خانوووووووم آرایشگاه لازم ندارین . منم گفتم خودم میدونم واسه دوستم میخوام :دی میگه دیزاین آرایشگاه جدیدشونو من کردم اگه رفتی ببین خوبه؟ میگم ما رو با خونواده ی شما کاری نیست :) میگه اختیار دارین تشریف ببرین میگم بذارنتون رو چشاشون . میگم خوش سلیقه تر از تو نبود اونجا رو دیزاین کنه ؟ . . . بعدم کلی ازین حرفا که کجا و چرا و چگونه زده منم سر بالا جواب دادم همشو . چی دارم بگم ؟ واقعا چی میتونم بگم ؟
+: هر چند که با دلت نرفتی ولی خودت رفتی ... من هر چقد دلتنگ باشم هیچ ایده ای واسه برگشتن بهت نمیدم. حالا تو هی بگوووووووو زری میخواستم بگم ... چیزه ... زنگ زدم بگم ... یعنی ... نمیتونم بگم ، بیخیال تو چقد خانومی :|
سلام
نمی خواهم به گذاشتن نوشته ها و پیام هایی سیاسی همچون یاد آوری سالگرد شهادت جوادی فر و ... تشویقتان کنم که مبادا از این جهت خدای ناکرده مشکلی متوجه تان شود اما تنها می خواستم این را بگویم که از اینکه چشمه احساس و زیبا دیدن ، در شما نخشکیده است و از اینکه شهامت و جسارت بزرگ زیستن و سبز بودن را در دل خود زنده نگاه می دارید از شما بسیار سپاسگزارم. دیدن و خواندن این همه خوبی در شما و برخی دیگر از دوستان و دانشجویانم ، به آینده ای که به زودی خواهد رسید امیدوارترم می کند.
دل هایمان . . .
+: 2 سال دوری از یک دوستی با تمام حاشیه هاش باعث ذره ای احساس بد نشده حتی . . . اعتراف می کنم هنوز مثل وقتایی که همه بچه ها بعد امتحان می رفتیم بیرون . . . وقتایی که کبری بودم . . . که دسته جمعی میرفتیم پارک جنگلی . . . حتی وقتایی که قیافه ی ننه فولاد زره می گرفتی . . . دوستت دارم . هیچ وقت مهربونیات یادم نمیره :)
+: چرا حال منو میپرسه وقتی که من بعد این مکالمه های کوتاه دلم میخواد بمیرم . کوفتت شه اون قهقه های زورکی که تحویلت میدم که فک کنی من چقد حالم خوبه .
مهدیه لطیفی
چیز خاصی نگفت ولی . . . هر دو تامون شوکه بودیم، نمی تونستم حرف بزنم . یکم ساکت بودیم ، گفتم جانم کاری داشتی . گفت زبونم بند اومده زری ، قفل کردم . نمی تونم حرف بزنم . بعدم یکم تته پته کرد که میخواستم بگم . . . زنگ زدم بگم . . . زری . . . میخواستم بگم . . . نمی تونم بگم ، ولش کن . خودت چه خبر ؟. . . واااای مث روز آخری که با هم خدافظی کردیم . یعنی رو روان آدم پیاده روی می کنه این بشر.
ظاهرا ازدواجش هنوز در مراحل اولیه متوقفه .
+: کلی انرژی داد بهم این مکالمه 8 دقیقه ای