کاش زندگی رو 29 تیر مونده بود . . . 

دلم میخواد همینجا که هستم همه چی تموم شه


+: مانده ام خیره به راه

نه مرا پای گریز

نه مرا تاب نگاه . . . 

از تحمّل كردن تو با يه عالم خستگی
تا تولّدی، كه يادت ميره تبريك بگی
من فقط حسرت كشيدم . . . پای تو . . . 

سر ظهر دارم از سر کار بر میگردم ، نزدیک خونه

دوستم زنگ میزنه میگه میرسی یه کاری واسم انجام بدی ؟ میگم جانم بگو . میگه ببخشیدا شرمنده تم،  توی احمد آباد یه چیزی دست کسی دارم لطفا ازش بگیر عصر میام ازت میگیرم ، خودم خیلی درگیرم نمیرسم . میگم باشه الان میرم . کلی عذر خواهی می کنه . میگم ای بابا این چه حرفیه  ، دوست به چه دردی میخوره پس :)

میرسم احمد آباد، گلفروشی که آدرس داده . میرم تو میگم ببخشید من از طرف فلانی اومدم .  آقائه لبخند میزنه یه باکس بهم میده با یه گل . میگه این خدمت شما خانم ، گفتن بهتون بگم تولدتون مبارک . شوکه شدم . یه 30 ثانیه به آقائه نگا کردم بر و بر . بعد خنده م گرفت .

+: یه هدیه فوق العاده ازکسی که فک نمیکردم حتی روز تولدمو بدونه ، میگم تو از کجا میدونستی من عاشق BVLGARI م آخه ؟ میگه از اونجا که ادکلن خودت ورساچ بنفشه :)) 

+: پیشاپیش دو تا هدیه گرفتم :) مامان بزرگم بهم یه گردنبند طلا هدیه داد با نگین عقیق. مامانم میگه یک و خورده ای پول طلاشو داده . بهش زنگ زدم میگم عزیز جون به خدا من راضی نیستم آخه .میگه من پیرم سلیقه مم مث تو نیس اگه دوسش نداری بدم عوضش کنن . نمی دونم چی بدم جواب محبتشو :)

+: تازه امشب عروسی داداش دوستمم دعوتم  :))))

+: خدایا مرسی که همه چی خـــــــــــــــــــــوبه ، یعنی خوشحالــــــــــــــــــــمااااااااااااااااااا . سورپرایز فوق العاده ای بود 


امیر رضا رو دیدم :))))))))) . اول که دیدمش سعی میکرد خیلی خودشو خونسرد نشون بده ولی همش یا داشت موزیک رد میکرد یا صداشو کم و زیاد میکرد . یکم که گذشت ضبطو خاموش کردم گفتم خب الان راحتی دیگه ؟ خندید.

میگه نمی دونم چی بگم؟ یکم نگام میکنه میگه خیلی خوشگل شدی . میگم بودم :) 

داشتیم برمیگشتیم جای ماشین من ، پشت چراغ خطر میخواست بره راست ، ماشین جلویی راهو بست میگه ببین خب الاغو. میگم خیلیم خوبه من که راضیم این چراغ اصلا سبز نشه. از اون نگاها می کنه . دستشو میگیرم. چند تا موزیک رد می کنه تا برسه به این . صداشو  زیاد می کنه . حرف نمی زنیم تا وقتی میرسیم.

 

تو این خونه هوایی نیست، غروبایی که غمگینم

نفسی اگه با من هست، هوای توئه تو سینه م

خیالت با منه هر شب، قفس می سازم از یادت

دلی که خونه از غصت، هنوزم خیلی میخوادت

 

کسی جاتو نمیگیره، هنوزم پای تو هستم

مثل درهای این خونه، چشامم رو همه بستم

تو نیستی و لبای من، فقط عکست رو می بوسه

تو رو اینقدر بوسیدم، که عکست داره میپوسه

 

هنوزم خاطرات تو، نمیزاره که تنها شم

من حتی بعد مرگم هم، میتونم عاشقت باشم

هنوز هیچی مثل چشمات، منو از من نمیگیره

تو احساسی به من دادی، که با دوری نمیمیره

کسی جاتو نمیگیره، هنوزم پای تو هستم

مثل درهای این خونه، چشامم رو همه بستم

 

تو نیستی و لبای من، فقط عکست رو می بوسه

تو رو اینقدر بوسیدم، که عکست داره میپوسه  . . .

 

+: اشک تو چشام جمع میشه . میگم مرسی اومدی ، دلم واست تنگ شده بود. میگه منم خیلی دلم واست تنگ شده بود. لپشو میکشم میگم مجبور نیستی دروغ بگی :)) باز از اون نگاها می کنه میگه بهت دروغ نمیگم. مواظب خودت باش ، آروم رانندگی کن . پیاده میشم میذارم کسی که دوسش دارم بره، با یه عالم سوالی که بی جواب مونده . . . 

 

+: بعد 5 مااااااااااااااااااه . خدایاااا شکـــــــرت

 

اون زمانایی که کم سن و سال بودم ، خیلی از اینکه عماد ترکم کرد ضربه خوردم ، حالا اما همه چی فرق کرده .

راضیم از خودم

گاهی اوقات یکیو دو هفته نمیبین دیگه هیچ حرف مشترکی باهاش نداریو بعضی وقتام یه دوستیو بعد چندین سال میبینی و احساس می کنی چقد میفهمیش ، می فهمت .

+: امروز با یه دوست قدیمی ملاقات کردم ، چقدم خووووووووووب

احساس می کنم دارم عوضی میشم .

+: متاسفم روح بزرگوار من ، بین این آدما نمیشه خوب زندگی کرد . . .

سعید پانتر : آیا آمادگی داری با من کنی پرواز 

اگه دوس داری بیام به تو حس بدم خب

باید با من تجربه کنی عشق سردو

بیا باز با من 

بگیر حالا فاز با من

باز با من

تو یهو ضبطو قطع می کنی میگی چشم حتما خانم عزیز  :)) دوتامون میزنیم زیر خنده .

+: وااااای بگو میشه یعنی ؟ چشامو باز کنم ببینم تو پیش منی ؟ 

من بعد امتحان:

_ : میخوام بیام کلید ازت بگیرم یاسر. کلیدای خونه رو داری؟ 

_ : آره دارم . 

_ : کجایی ؟

_ : خونه مون

_ : خونه مون یعنی کجا ؟

_ : خونه خودمون.

_ : خونه خودمون یعنی خونه خودمون یا خودتون ؟ 

_ :  خونه خودم بابا . 

_ : هااااا خوب پس میام ازت کلیدای خونه خودمونو بگیرم :)

_ :  بیا . من و یاسین داریم فوتبال بازی می کنیم ، 


دقایقی بعد .

 من خوشحااااااال : سلاااااام بچه ها.

سلام . خوشحااااالی امتحانتو چیکا کردی ؟

 ریدم :)) ایشالا بار چهارم معرفی به استاد 

آفریــــــن ما بهت افتخار می کنیم ، اصالتتو ثابت کردی :))))


یه ساعت بعد جواد پر انرژی ، خونه خودمون 

زهرااااااا ، سیالات 20 شدم 

من: :|

بتن هم 20 شدم 

من: :|

مهندسی سیستم هم 

من: :|

شاگرد اول میشم 

من : :|

خوب تابلوئه این بچه سر راهیه دیگه ، بچه سر راهی که شاخ و دم نداره :)))))

آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید

یه خاک بر سری فردا امتحان آمار داره لای کتابشو باز نکرده 

+: آدمها کنایه از اونایی که خر زدن + اونایی که فارغ التحصیل شدن :دی

لاسرم لفت دیگـــــــــــــــه . . .

از هتل که راه افتادیم اینقد گریه م گرفته بود که یاسین گفت اگه حالت خوب نیست بزن کنار من بشینم . جـــــــونم یاسر ، فک نمی کردم اینقد رفتنش سخت باشه . کلی بوسش کردم تو بغل هم گریه کردیم .

+: حالا کی هی واسم موزیک جدید دانلود کنه ؟ هی بشینه بگه بزن پی اس ؟ بیا جون ما یه دست فوتبال بزنیم ، یادت میدم . . . بیا دیگــــه . . . کی هی تو خونه آواز بخونه من بگم خفه کن اون انکرالاصواتو ، بیاد تو صورتم بلندتر بخونه شروع کنه خندیدن منم باهاش بخونم :)))

+: عروس کشون خیلــــــــی باحال بود ، از کنار ماشینش تکون نخوردم.  هی میومد می گفت زهرا بپیچ جلوم پیاده شیم برقصیم . :)) وقتی رسیدیم خونه ش دختردایی زهره میگفت من و علی همش تو راه فحشت میدادیم ، میگفتیم کثافت چه دست فرمونی داره، یه لحظه ام دومادو ول نکردماااااااااااااااا  :)))

یه وقتایی هم هست که طرف هر چی ادای زخم خورده هارو در بیاره پیش خودت میدونی دیگه واسش اهمیت سابقو نداری ، ولی دلت میخواد خودتو گول بزنی .

+: دوس دارم اصلا فک کنم ماهی یه بار زنگ زدنو تته پته کردنت به خاطر اینه که نمیتونی فراموشم کنی :))))

یعنی چـــــــــی آخه ؟ یه شب از دلتنگی بمیری یه شب از خوشحالی ؟ :)))

دوباره بهم زنگ زد امشب . دقیقا مث همون وقتا . همون ساعت . کلی با هم حرف می زنیم . حتی وقتی گفتم موقع نمایشگات میام هر روز تو غرفه ت میشینم استقبال کرد !!!!! میگم می دونی که من خیره م میاماااااا ، میگه من از تو خیره ترم ، از چی منو میترسونی؟ من خوشحالم میشم . جای دو تا شاخ کم بود فقط . این یعنی همه چیز منتفیه . . . هورااااااااااااااااااااااا

+: من عاشق اینم که تو بلتد بلند بخندی بگی زریــــی دهنت سرویس با این کارات :))))

+: ای خداااااااااااااااااااااااا یعنی میشه همه چی مث قبل شه ؟


خوبم . . . زنگ زد کصافط :))))))))))))))))

+:  تو عمق صداش خستگی و افسردگی موج میزنه . . . دیگه مث قبلا بلند بلند نمیخنده ، میخندونمش ، میگه زری تو هنوزم مث قبلی ، صدات پر انرژیه . دلم نمیاد بپرسم تو چرا مث قبل نیستی ؟ میدونم از جواب دادن طفره میره و میریزه تو خودش فقط . . .


کاش فرهاد ایران بود ، فردا خودش میرفت سر کارا . دوس دارم همه ی فردارو بخوابم ، چرا تموم نمیشه این شب کذایی . . .

+: ما هنوزم مث مرداب مسخ آینه ی کویریم

ما همونیم که میخواستیم خورشیدو با دست بگیریم . . . 

خوابیدی اما میتابه چشمات 

میتابه خورشید تو قاب چشمات 

شبای من با تــــــــــــــــــو . . .

+: مرسی عزیزم که به یادم بودی . فقط !!!!!!

+: تو ذل تابستون چقد زمستونه . . . 

یه دوستیم داریم خیلی بچه فان و خنده داریه . یعنی در بدترین حالت روحیم که باشم ، باهاش حرف می زنم بمب انرژی میشم. اینجور آدما رو باید طلا گرفت سر تا پاشونو ...

+: یک دلشوره وحشتناک از صبح امروز باهامه. وقتی از سر کار اومدم خوابیدم ، از وقتیم بیدار شدم فک کنم 10 تا لیوان چایی خوردم، تلفن حرف زدم راه رفتم ، تلفن حرف زدم راه رفتم، راه رفتم ، راه رفتم . . . الان با این دوستم صحبت کردم فول انرژی شدم ولی همچنان دلشوره عجیبــــــــــی دارم.

داشتم رد میشدم یاسین پای لپ تاپش نشسته بود، یکم وایسادم بر وبر نگاش کردم ،سرشو آورد بالا شروع کردم شکلک در آرودن و زبون درازی کردن. تا لپ تاپشو گذاشت زمین من در رفتم :دی دویید دنبالم منم جیـــــــــــغ . با یه دستش راحت بلندم می کنه . بلندم کرده بود سر شونش می چرخوندم منم بلند بلند میخندیدم . :))

+: کار همیشگی مونه . یا سر کل کل یا شکلک در آوردن :))))

کی 12 م میشه پس ؟ بدو دیگه . . . 

گاهی وقتا می چرخی دور و بر مــــن

گاهی وقتا همه جا خوبه واسه رقــص

گاهی وقتا، فقط گاهی وقتــــــــــــا


گاهی وقتا باید پاشی از جات

بخوای ازینجا به بعد باشی همرام

من قاطی ابرام . . . 

وای وای وای دیگه وایـــــنستا 

don't stop

+:دلم مهمونــــــــــــــــــــــــــــی خواست :|

قاصدک در دل من همه کُردند و خرند !

+: انتظار خبری نیست مرا . . . 

+: یکی از استادای دانشگام بهم پیشنهاد همکاری داد. مام که نفهمیدیم چقد ما رو دوس داره :)


خواب می مانم سر همه ی قرارها
و روسری هایم چروک است همه
از روزی که
سر هیچ قراری
انتظار تو پیدا و
لبخند تو پهن نیست.
.
.
.
مهدیه لطیفی

و ناگهان آنچنان دلت می‌گیرد
که دستت را به پیشانی میگذاری
و‌های های
در غمِ نگاهِ بهت زده یِ غریب ترین مردمِ دنیا گریه میکنی‌
و خدا ،
همچنان شاهد است

نیکی‌ فیروزکوهی

امروز یه روز فوق العاده شلوغ کاری بود. ساعت 8:30 داشتم برمیگشتم خونه ، دور میدون قائم ترافیک بود وحشتناک . یهو دیدم یه خانمی چادرشو کشیده تو صورتش نشسته لبه ی جدول. شیشه رو دادم پایین گفتم خانوم مشکلی پیش اومده ؟ تا اومد حرف بزنه ماشینای پشت سر شروع کردن بوق زدن . رد شدم .

 هی گفتم برگرد ببین مشکلش چیه بنده خدا ، باز گفتم این وقت شب غریبه سوار نکن . هر چی با خودم کلنجار رفتم نتونستم از فکرش بیام بیرون میدونو دور زدم برگشتم . هنوز همونجا بود. پیاده شدم گفتم خانوم مشکلی پیش اومده ؟ یه چیزایی گفت نفهمیدم درست. خم شدم گفتم میخوای بری جایی ؟ گفت آره ولی پام خیلی درد می کنه. وحشتناک درمونده بود. زیر بغلاشو گرفتم گفتم الهی من بگردمت، بیا هر جا خواستی بری میبرمت. 

اونقد پیر نبود که نتونه یه بلایی سر من بیاره ، هیکلشم دو برابر من بود . انصافا خیلی میترسیدم . تو راه گفت که شوهرش مرده ، اینم از قوچان اومده از یکی از فامیلاش پول بگیره. میگفت پول نداشتم کرایه تاکسی بدم . یه مقداری پیاده اومدم مجبور شدم اونجا بشینم . میگفت تحت پوشش کمیته بوده ماهی 120 هزار تومان بهش میدادن، الان دو ماهه که قطعش کردن چون دخترش ازدواج کرده بوده اینا به کمیته خبر نداده بودن.  یه بچه دانشجوام داشت، دستشو برد تو کیفش ،  گفتم چی میخوای از تو کیفت جواب نداد. گفتم یا خدا . . . دوباره گفتم میشه دستتونو از تو کیفتون بیارین بیرون . بازم توجه نکرد ، واقعا میترسیدماااا . . . بس که جامعه خرابه. بعد بیچاره یه کیفه مدارک در آورد عکس بچه هاشو نشون داد .

از وسط حرفاش دیگه گریه میکردم. بردمش به آدرسی که میگفت ، البته حواس درستیم نداشت . 

پیاده که شد بلند بلند زدم زیر گریه. اومدم خونه مامانم میگه گریه کردی ؟ واسش تعریف کردم باز گریه م گرفت. مامانم میگه تو افسرده ایاااا دخترم بیا ببرمت دکتر !!!!!!!

میگم من هیچم افسرده نیستم، خیلیم شاد و خوشحالم ولی واقعا میشه این چیزا رو دید و . . . میگه راس میگی ، من امروز رفتم فقط یه آینه شمعدون واسه زهره گرفتم 2 تومن . حالا بعد ازین کسیو خواستی سوار کنی ، بکن ، بهش کمکم خواستی بکن ولی دیگه گریه نکن خواهشا :))

یعنی دل به دل کانال کشیه با مبرد آب :دی

هما بعد امتحانم بهم زنگ زد :)))

+: من به این جمله ایمان قلبی دارم که سارا خداااااااااااااااای تقلبه ، :دی بعد اینکه برگشو داده بود اومد بیرون جواب یه سوالو پرسید ، دوباره برگشت برگه شو از مراقبه گرفت نوشت !!!!!!! چه جوریشو موندم !!!!

یادش بخیر پارسال همچین روزی هما و سارا اومده بودن خونه مون . هما تهویه و طراحی اجزا داشت. من و سارام یادم نیس . . . مامان بزرگم واسمون غذا فرستاده بود . چه خوب بود . . . 

چه دلم  تنگ شده واسش ، همه جا با هم می رفتیم. صبح زود، لنگه ظهر ، نصفه شب . یعنی عمرا نمیشد بهش بگم بیا بریم فلان جا بگه نمیام .  هر وقت حوصله نداشتم ، دلم گرفته بود ،میخواستم از خودم فرار کنم ، میومد پیشم میخوابید یا من میرفتم اونجا . . . شبای امتجان با هم درس میخوندیم ، حرص میخورد از دست کلاس اومدنو درس خوندنماااا . . . صبحای امتحان هی صدام میزد ، میگفتم کوفت بذار بخوابم اصلا من میخوام بیفتم ، هی باز صدام میزد  :)) 

+: حالا هما رو  6 ماه یه بار می بینم ، ماهی یه بار تلفنی حرف می زنیم که 2-3 ساعت طول میکشه . 

روزی چند بار خدارو شکر میکنم که مامانم حالش خوب شده. موهاشو کوتاه کرده اینقددددددد خوشگل شده، امروز داشت میرفت خونه مامان بزرگم، یکم آرایش کرده بود ، شکل فرشته ها شده بود. عجق منه :****

+: مث که بچه ها خودشون به زشتی حرکتشون پی بردن. معذرت خواهی کرد.