داشتم رد میشدم یاسین پای لپ تاپش نشسته بود، یکم وایسادم بر وبر نگاش کردم ،سرشو آورد بالا شروع کردم شکلک در آرودن و زبون درازی کردن. تا لپ تاپشو گذاشت زمین من در رفتم :دی دویید دنبالم منم جیـــــــــــغ . با یه دستش راحت بلندم می کنه . بلندم کرده بود سر شونش می چرخوندم منم بلند بلند میخندیدم . :))
+: کار همیشگی مونه . یا سر کل کل یا شکلک در آوردن :))))
+ نوشته شده در جمعه نهم تیر ۱۳۹۱ ساعت 4:50 PM توسط z.e
|
ما نباید دفن شویم