خدايا پارسال ماه رمضون يه حسي بهم دادي كه سالها آرزوشو داشتم . . . حيف كه هديه ت پوچ در اومد . همه اون حرفا باد هوا بود . . . فقط حرف بود . چقدررر خوشحال بودم حتي وقتي دوسم نداشت . . . حتي وقتي ميخواست تلافي كنه . . . همش به اين فك ميكردم كه تلافي ميكنه بعد همه چي خوب ميشه . خيلي قشنگ بود كه عاشقش بودم ، بهش فك ميكردم روزا ، شبا خوابشو ميديدم . بخاطر اون دفتره شبا واسش تو يه دفتره ديگه چيزي مينوشتم كه بعدا بخونه و بدونه بهش فك ميكردم ، واسش نقاشي كشيده بودم كه بهش هديه بدم . . .

الان باز بعد 10 ماه تنهايي ، خاليم از هر حسي . . . باز هر كس بياد ، بره واسم تفاوتي نداره . ديگه هيچ كسي وجود نداره كه وقتي از دور ببينمش قلبم تالاپ تولوپ كنه ، دست و دلم بلرزه ، كه وقتي مي بينمش به تته پته بيفتم.

+: واسه من بغض نكن جون مادرت آدمم به خدا ، من از آخرش ميترسم كه شروع نمي كنم .حالا هي بيا بگو به من يه فرصت بده . آخرش توام مياي ميگي تو كه نميخواستي چرا شروع كردي  . . . ته تهشم ميشه دختره ي خودخواه عوضيه پررو ديگه به من زنگ نزن !!!!!!!!!!! حالا تو هي بگو من صبرم زياده . . .

+: بعد اين همه نه شنيدن ، هر روز اس ام اس ميده صبحت بخير زهرا جان مواظبت خودت باش ، ظهرت بخير زهرا مواظب خودت باش ، شبت بخير مواظب خودت باش . . . كلافه ام . . . آخه به منم ميگن آدم ؟

+: دلم ميخواد شب قدر بشه زود . . .

+: قراره با بچه هاي دانشگاه بريم افطاري . . . دلم ميگيره ازينكه تموم شد . تازه به همديگه عادت كرده بوديم . نصف جمع كه نباشن ديگه با كي كلاس دو دره كنيم بريم طرقبه . . . هييييييييييييييييييي