امروز یاسین میخواست ناهار بخوره ، گوجه فرنگی آورده بود گفتم بده من واست ریز کنم ، گقت نه خودم ریز میکنم

مامانم میخنده میگه بده بهش خواهرو پس واسه چی میخوای؟

جواب نمیده

مامانم کخ ریختنش گل میکنه دوباره میخنده میگه بده دیگه ،  آدم خواهرو واسه چی میخواد پس؟

میگه خواهرو ؟ میخواد بذاره جلو چشش ، نگاش کنه ، کیف کنه . 

+: اینجور برادرهایی داریم ما ، خر کیف شدیم :دی